لــعل سـلـسـبیــل

عنکبوت های کوچولو ، دور تا دور لبه‌ی سنگهای دیوار اتاقم خانه ساخته اند. دور گچبری‌های دیوار هم برای خودشان شهرک ساخته اند. خانه هایشان عین چادر بیابان نشین هاست. یک عالم چادر عنکبوت نشین در اتاق من! بعضی وقت ها یکیشان را می بینم که دارد آن اطراف برای خودش قدم می زند. کسی چه می داند؟ شاید یک آواز عنکبوتی ناز هم زیر لب زمزمه می کند! اما همه شان آنقدر کوچکند که فکر نمی کنم زورشان برسد که مگس شکار کنند! بعضی وقتها شکارشان را بیرون خانه شان می آورند تا  شقه اش بکنند.
 مامان هروقت که به اتاقم می آید ، می گوید تارهای عنکبوت روی در و دیوار خانه باعث کم شدن رزق و روزی می شود. باید یک جارو بگیری دستت و خانه هایشان را خراب بکنی. الان هم این حرف را زده و رفته است. من اما به جای اینکه به حرفش گوش بکنم ، اینجا نشسته ام و دارم این حرف‌ها را می نویسم. خوب اگر من خانه شان را خراب بکنم، آنها کجا بروند؟


نوشته شده در شنبه 88/1/15ساعت 1:23 عصر توسط هـاجـر زمـانـی نظرات ( ) | |

Design By : LoxTheme.com